( تحصیلات : دکترا ، 28 ساله )

با تشکر مجدد از پاسخ شما.اشاره به حدیث پیامبر درباره قرآن و تمسک به آن شامل تدبر در آیاتی که با شرایط زمانی تغییر میکردند نیز میشود و مسلما مراد پیامبر از تمسک به قرآن شامل فلسفه این تغییرات نیز میشود.مراد اینکه از قضا تدبردر قرآن ما را به این نکته رهنمون میشود که اگر در زمان حیات پیامبر تغییر شرایط احکام را عوض میکرد با فوت پیامبر و بعد از آن شهادت امامان, شرایط زمان باز عوض میشوند و احکام باز میتوانند تغییر کنند و این جریان همیشگی است.حال من از شما میپرسم که غیر از پیامبر درونی یعنی عقل و تغییر بر اساس مقتضیات زمان آیا راه دیگری برای پویایی دین وجود دارد؟استفاده از قرآن تنها با در نظر گرفتن تغییرات شرایط و با استفاده از عقل,سنت پیامبر است نه سکون در دین.


مشاور (hassan najafi)

دوست گرامي اين بحث بيشتر فكري و تدبري است . شما بايد در ابتدا يقين كنيد كه قرآن وحي و از جانب خداست . در ثاني بايد بدانيد كه وحي ما در مرتبه اعلاي عقل است . در روايتي آمده كه قران هفتاد بطن دارد و 70 نشانه كثرت است . حال من نوعي چند لايه و بطن اين قرآن را مي فهمم . نسخ شدن ايات اگر بر طبق عقل و انديشه بشري باشد و حتي شرايط اجتماعي باشد كه دچار فساد مي گردد . اما اگر طبق وحي باشد آنگاه مورد اعتماد است . در ضمن به يك نكته توجه كنيد اين احكامي كه منسوخ شده اند از احكام ثانويه بوده اند . گرنه سير نسخ قران هيچ حلالي حرام و هيچ حرامي حلا نشده . مثلا نوشيدن شراب در چند مرحله اعلام به حرمت شد اما هيچگاه حلال نبوده و همواره حرام بوده . اينطور نيست كه ما بعد از گذشت 2000 سال مثلا احساس كنيم فلان حكم خدا در قرآن ممكن است تاريخ انقضايش سر رسيده باشد و نسخ شود . اين هم وحي را از بين مي برد هم عصمت پيامبر را . اگر قرار بود آياتي ديگر منسوخ شود خداوند به دست پيامبر اكرم تغيير ميداد .